۱۳۸۸/۰۷/۰۲

بمب اتمی به هر قیمت، اما چرا؟ ( بخش دوم )

یک بمب اتمی کافی است که تمامی اسرائیل را کاملا منهدم کند. اما همان بمب در دنیای اسلام فقط موجب خرابی خواهد شد..................این سناریو زیاد غیر قابل تصور نیست.(ایسنا- آیت الله رفسنجانی-14 دسامبر 2001)

اولین شکست روحانیت ایرن در مقابل قدرت های خارجی، به جنگ دوم ایران روسیه باز میگردد. زمانی که آنان به صورت جمعی حکم بر جهاد دادند و نظام سلطنتی ایران، بالاجبار با آنان همراهی کرد و پهنهء وسیعی از خاک مملکت بهای شکست در مقابل ارتش منظم و مجهز روسیهء تزاری شد و برای همیشه از دست رفت. این اولین تجربه درس خوبی برای آقایان بود ولی آخرین آنها نبود.

استقلال افغانستان از ترس لشکر کشی انگلستـان، استقلال بحرین بنا به خواست باز هم انگلستان و شاید از همه مهمتر اشغال نظامی ایران در میانهء جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بی طرفی از سوی ایران، توسط متفقین، برای ناظران روحانی مقیم این کشور که این سرزمین را کشور امام زمان میدانند، تداعی گر یک حقیقت بوده است:- اگر توان هجوم را نداری، برای بقا باید حداقل توان مدافعه داشته باشی- و روحانیت شیعه، با آن دستگاه عریض و طویل تاریخی خود، حافظهء مدون بسیار خوبی دارد.

در طول 8 سال جنگ ایران و عراق، حاکمیت نوپای مذهبی ایران، اگر هیچ نیاموخت، لااقل به زودی به این واقعیات پی برد که: محدودهء نیروی انسانی پایان پذیر است و حکم جهاد تاریخ مصرف دارد، سلاح هایش نه با تکنولوژی روز برابری دارد و نه خود سازندهء همان اندازی ایست که در دست مصرف دارد و در آخر تنها می توان پول نفت را در محدودهء زمانی مشخصی به جای مخارج روزمره و سرمایه گذاری های لازم، صرف هزینه های جنگی کرد.اهرم نیروهای تروریستی را هم که پرورده بود و از آنان به عنوان سوپاپ اطمینـان در مقابل کشورهای غربی متحد با عراق استفاده میکرد، با صرف هزینه های بالا، تنها به صورتی موردی و اغلب با گذاشتن چوب لای چرخ سیستم اسرائیل میتوانست بهره وری کند و البته این کار دردسرهای فراوان خود را نیز به همراه داشت. استفادهء گسترده و همه جانبه از شهادت طلبانی که کلیدی از بهشت در دست دارند، تنها زمانی میسر است که جمهوری اسلامی، در آخرین تقلای خود، چاره ای جز خودکشی نداشته باشد.

و اما برای جبران همهء این نواقص و برای اینکه به آن خودزنی از سر ناچاری نرسد، در اولین نمایهء پس از جنگ، شاهد تسریع در امر پژوهش های نظامی شدیم. هم در راستای سعی در بازپروری تکنولوژی وارداتی روسی-چینی (و گاهاً اروپایی) و هم تسریع در دستیابی به فن آوری هسته ای. اولی را برای استفادهء احتمالی و دومی را برای عدم استفادهء آن. در واقع ایران برای ایفای مجدد نقش ژاندارمی و سهم خواهی در منطقه ارتشی ( یا بهتر است بگوییم سپاهی!) مجهز ولااقل در حد مقایسه با ارتش اسرائیل لازم دارد و سلاح اتمی را می خواهد تا بسم اللهی باشد در مقابل حملهء احتمالی اجنهء کشورهای قدرتمند غرب.
در اینکه هدف مندی جمهوری اسلامی،به خصوص با روشی که ایشان از تعامل با ملت و جامعهء بین الملل دارند، در سمت و سوی داشتن حداقل یک بمب اتمی است، به هیچ وجه شکی نیست و به نظر میاید برای ادامه به زیست آن، این سلاح یک الزام لاجرم است.
جمهوری اسلامی بدون بمب اتم هرگز نمیتواند بر سر میز مذاکره با دولت های غرب بنشیند و از پای آن بازندهء کامل برنخیزد. چرا که شرایط دول آن سوی میز یکی تعطیل چرخهء تولید سوخت هسته ای است، دیگری عدم حمایت از گروه های تروریستی و بیش از همه گروه های مسلح در جبههء مقابل اسرائیل و همچنین دست کشیدن از دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه است. تنها با رعایت این پیش فرض هاست که" گروه پنج بعلاوهء یک"(1+ 5: آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و با مشارکت آلمان) به نمایندگی از جهان، ایران را دارای شرایط مناسب برای برقراری مراودات معمول میتواند بشناسد، معادله ای که چنانچه ایران به آن تن دردهد، درست مانند خلع سلاح کردن خود در مقابل جهانی است که نه تنها در سی سال گذشته به هر طریق ممکن به جنگ طلبیده بلکه قدرتمند ترین آن دشمنان در حال حاضر، تقریباً از هر چهار جهت جغرافیایی، او را در محاصرهء مستقیم نظامی دارد.
اگر چنانچه بایسته است، به تفاوت حقیقت و واقعیت معتقد باشیم و در این راستا بپذیریم که حق آن بود که جمهوری اسلامی در تمامی سی سال گذشته، میتوانست بدون قدم نهادن به این دایرهء پر خطر، مسیر سیاست خارجی خود را به گونه ای دیگر ترسیم کند و باز هم قدرتی بلامنازع و البته صلح جو در منطقه درنظر گرفته شود و در همان راستا سهم خود را از منافع اقتصادی منطقه و با سیاست های موازی با مصالح خود داشته باشد؛ اما واقعیت اگر درست در مقابل این حقیقت نباشد، لااقل به هیچ وجه با آن همخوانی ندارد. جمهوری اسلامی چه در تعامل با مردم خود و چه در قالب جهانی ، با سمبلیسم ضد امپرالیستی و افراط در موضع اسلام جهانی است که برای خویش موجودیتی تعریف کرده است. این حاکمیت تنها زمانی میتواند از این چهارچوب خارج شود و به دست تروریست هایش به جای اسلحه گل بدهد که مطمئن باشد پس از آن بابت این همه دردسری که تا کنون درست کرده، سیلی نخواهد خورد و البته تروریست هایش را هم تا روز مبادا میتواند برای خود نگه دارد.
اگر اسرائیل امروزه به هر وسیلهء ممکن میخواهد ایران به سلاح هسته ای نرسد به دلیل ترس محو جنون آمیز کشور خود از نقشهء جهان نیست. چنانچه یک ایران هسته ای با سران کشورهای غربی به گفتگو بنشیند و پیش فرض آنان همچنان عدم خصومت حزب الله با اسرائیل باشد، آنگاه برای شرایط صلح اعراب هم پیش فرضهایی در نظر گرفته خواهد شد که نه تنها اسرائیل باید به آنها تن دردهد بلکه در این بین بسیاری از منافع این کشور هم قربانی خواهد شد. مضاف بر آن جمهوری اسلامی با خیال آسوده از آنکه گزینهء حملهء نظامی به ایران برای همیشه منتفی میشود به راحتی میتواند هم نقش میانجی صلح خاورمیانه را بازی کند و هم به جاه طلبی های خود وسعت ببخشد. رویایی که در صورت احقاق، سعادت مطلق را برای رهبران آن درپی خواهد داشت.
از خاطرمان دور نشود که ایران با در اختیار داشتن تنها یک بمب اتم و چنانچه در خطر انقراض قرار داشته باشد، نیازی به پیروی از آن سخن آیا الله هاشمی رفسنجانی ندارد. برای درهم ریختن نظم جهانی و از پا در آوردن اقتصاد آن کافی است آن تنها بمب را جایی در میانهء کشورهای تولید کنندهء نفت خاور میانه ، جایی چون شمال عربستان و یا حتی جنوب ایران منفجر کند تا نفت آن برای سالهای طولانی رادیواکتیو و بلااستفاده شود. شاید سیستم چتر دفاعی موشکی آقای اوباما(
هشدار آمریکا به ایران-کلینتون از ایجاد -چتری دفاعی -برفراز خلیج فارس سخن گفت !) بیشتر عکس العملی به این تفکر باشد تا دفاع از هر چیز دیگری.
چنانچه ایران تا برخورداری از سلاح اتمی فاصله ای چند ساله داشته باشد و چنانچه در نشست آیندهء" پنج به اضافهء یک" تحریم هایی کمرشکن برای ایران در نظر گرفته شود(آمریکا پیام محکمی برای ایران فرستاد (ترجمه)) آنگاه میتوان در نظر گرفت که رژیم ملایان برای ادامهء بقا به معجزه ای نیاز خواهد داشت، اما اگر این فاصله بسیار کوتاه تر از آنچیزی است که تصور میشود، نه تنها باید انتظار تغییرات عمده در معادلات و نظم جهانی و به خصوص خاور میانه را داشت، بلکه مردم ایران نیز برای تحقیق حقوق خود، راهی بسیار دشوارتر را در پیش رو خواهند داشت.
آینده به این پرسش ما به روشنی پاسخ خواهد داد.





ادامهء مطلب-b