توجه جهانی به ایران-به موازات جهانی شدن تظاهرات،رژیم واکنش نشان می دهد(ترجمه).
تظاهرات اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران، که آخر هفتهء گذشته، در حداقل هشتاد شهر از شش قارهء جهان برگزار شد، در خود نشانهای نگران کننده برای حامیان آقای میرحسین موسوی، در تهران حمل میکرد : تظاهر کنندگان، در چندین شهر مختلف در سراسر جهان، به وضوح پوسترهایی را همراه داشتند که مضمون آنها خواستاریِ براندازی جمهوری اسلامی بود.
_____________________________________
نوشتهء : رابرت فیسک ( Robert Fisk) از روزنامهء ایندپندنت (Independent )
ترجمه : امین.
_____________________________________
این چیزی است که نه آقای موسوی آن را خواسته باشد و نه طرفداراناش. میشود گفت، حتی یکی از تظاهر کنندگان در ایران، هرگز چنین خواستهای را بیان نکرده است. آنها تنها، خواهان عدالت در برگذاری انتخابات و رأی گیری مجدد بودهاند. خوب است توجه کنیم که آنان پرچمشان سبز است ( نشانهء دین اسلام) و خود آقای موسوی، سالها فعالانه، از ایدئولوژی نظارت ولایی بر جامعه طرفداری کردهاست.
گرچه لزوم جانبداری شخصیِ رهبر ایران، علی خامنهای، از کاندیدای برنده اعلام شده، محمود احمدینژاد، نشانهء این است که شکاف سیاسی روحانیون تا چه حد عمیق شده است و دیگر روحانیون در قم از مسائل جاری شدیداً آشفته و دلخورند، ولی اینها، هیچ کدام دلیل بر آن نیست که رأی دهندهگانِ به موسوی، تصمیم به دور انداختن هستهء اعتقادیِ انقلاب ١٣۵٧ را گرفتهاند. مشکل دقیقاً در همین نکات نهفته است؛ بدین معنی که، روحانیون صاحب قدرت در ایران و اهرمهای اطلاعاتی وابسته به آنان، سعی دارند که به جهان، مردم ایران و در واقع، حتی خودشان، بقبولانند که این اعتراضات، حاصل بخشی از فعالیتهای جهان خوارانه و از برون هدایت شدهء همان مضنونهای همیشگی، یعنی سی.آی.ا (سیا)، مجاهدین خلق( که حتی آمریکا هم آنها را تحت عنوان یک سازمان تروریستی میشناسد) و البته بریتانیا، میباشند.
چرا که، هر چه رژیم بتواند بیشتر آقای موسوی و طرفدارانش را رنگ <<جاسوسی>> بزند، دستگیریها، کتک زدنها و کشتارها را میتواند با نام حرکتی لازم در مقابله با ضد انقلاب، بهتر توجیح کند. اگر حاکمان ایران بتوانند از موارد پیش آمده در تظاهرات اخیر، به نفع خود سود ببرند- مثلاً شعار مرگ بر جمهوری اسلامی، یکی از پوسترهای پرطرفدار بود- آنگاه، از آن بر ضد سیاست همسو گرایانه و همبستگی آور آقای موسوی استفاده کرده، گفتهء افرادی چون برندهء جایزهء نوبل،خانم شیرین عبادی، که در آمستردام و رو به جمعیت گفته بود : << ایران وطن همهء ماست، بیائید متحد شویم>> را کمرنگ میکنند. خود آقای موسوی در این خصوص هشدار داده و گفته بود که عوامل اطلاعاتی مرموزانه سعی دارند ایدههای از پیش تعیین شده و غلطی را دراذهان جا بیاندازند، که معترضان به خارج وابستگیهایی دارند و ...... و از این طریق راه را بر روشهای ضد قانونی و ضد اخلاقی و ناپسند اعتراف گیری، باز کنند. جالب این است که تظاهر کنندگان اخیر، توجه بسیار اندکی به مسائلی کردند که شدیداً مورد توجه غرب است و میتواند ترسی به دل حکومت ایران بیاندازد : << فعالیتهای هستهای ایران>> و << سقوط هواپیماهای ایرانی>> که به گونهای آزار دهنده، گویی برای هواپیماهای ایران به صورت یک عادت درآمده. در این خصوص، آقای منوچهر سنندجیان از دانشگاه منچستر (Manchester )، اعتقاد دارد که همهء پایکوبیها در اطراف مسئلهء هستهای، به دلیل آن است که این موضوع، به نوعی غیر واقعهای، از سوی احمدی نژاد و یارانش به عنوان << بازسازی هویت ملی>> رواج داده شده است و به جای رویکردی گسترده در مقابله با غرب، از آن به صورت یک طلســم یا خرافه بهره برداری شده.(مگر نه اینکه اولین پارهء اورانیوم غنی شده، به حرم امام شیعیان برده شده بود؟)
در همین حین، درهم ریختـگی سیـستم سادهء هوایــی کنایهآمیز ایران، توجهــات را به سمت تحریمهای اقتصادی(که اتفاقــاً آقای اوباما از طـرفداران پر و پا قرص این سیاست است) علیه ایـران معطوف ساخته؛ تحـریمهایی که به دلیل آنهـا، ایـران نتوانستـه سیسـتم هواییاش را ترمیـم کند.
سقوط هواپیمای قدیمی ایلوشین ( Ilyushin) روسی در روز جمعه گذشته، جان ١٧ نفر را در فرودگاه مشهد گرفت و ١۶٨ مسـافر و خدمهء هواپیمای روسیِ دیگری در ١۵ جولای، که قرار بود به ارمنستان برود، جان خود را از دست دادند.
این نکاتی است که توجه هرکسی را که به فرودگاه تازه ساز امام خمینی، در خارج از تهران، پا میگذارد، به خود جلب میکند.
طبق معمول، ترکهء بلندِ سیاست تحریمها، سایهء خود را به خوبی بر فراز ایران افراشته است و در این میان، این مردم عادی هستند که باید بهای واقعیِ آن را بپردازند.
پایان.
0 نظرات:
ارسال یک نظر